جدول جو
جدول جو

معنی ابن قریعه - جستجوی لغت در جدول جو

ابن قریعه
(اِ نُ قُ رَ عَ)
قاضی ابوبکر محمد بن عبدالرحمن بغدادی، از جملۀ وزیر ابومحمد مهلبی. او در سندیه از اعمال بغداد منصب قضا داشته و مردی لطیفه گو و حاضرجواب بوده و طرائف او در کتب نوادر مذکور و مشهور است. صاحب بن عباد وی را دیدار کرده و گوید سخنان او را ظریف یافتم. و به 65 سالگی در 367 ه. ق. وفات کرده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ قِرْ ری یَ)
ابوسلیمان ایوب بن زید بن قیس هلالی. از خطبای مشهور عرب. از سخنان او در کتب ادب بسیار آرند و نحات بکلام او استشهاد کنند. گویند امی و بدوی بوده و در سالی که غلا و قحط پدید آمد او بعین التمر رفت و بر خوان عام والی عین التمراز دست حجاج همه روزه حاضر میشد. روزی نامه ای از حجاج بن یوسف به والی عین التمر رسید با بلاغت و فصاحتی تمام و حاوی کلماتی که والی معانی آن ندانست. ابن قریه آنرا بخواند و معنی بگفت و هم بدان اسلوب جواب نامه کرد و چون نامه به حجاج رسید از فصاحت آن بعجب آمدو ابن قریه را بطلبید و او چندی نزد حجاج ببود و سپس او را پیش عبدالملک مروان فرستاد. گویند وقتی او از جانب حجاج نزد عبدالرحمن بن اشعث خارجی بسفارت بسیستان شد عبدالرحمن او را بخواندن خطبه ای که بهجای حجاج و خلع عبدالملک شامل بود اجبار کرد و آنگاه که عبدالرحمن خارجی مغلوب گشت ابن قریه را اسیر کرده نزد حجاج بردند و حجاج او را بکشت. صاحب اغانی در ذیل ترجمه مجنون قیس عامری عاشق لیلی گوید سه تن نامشان مشهور و اخبارشان مذکور است لکن وجود خارجی ندارند: مجنون عامری و ابن قریه و ابن ابی العقب. گویند قریه نام یکی از جدات اوست و خود به سال 84 ه. ق. وفات کرده است. و از جملۀ کلماتی که بدو نسبت کنند مثل ذیل است که هنگام قتل خویش گفت: ’لکل جواد کبوه و لکل صارم نبوه و لکل حکیم هفوه’. و باز گویند از او تعریف دها پرسیدند او گفت: هو تجرع الغصه و توقع الفرصه
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قُ تَ بَ)
ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه الکوفی المروزی الدینوری. پدر او از مردم مروالروذو مولد او در مستهل ّ رجب 213 ه. ق. بکوفه بوده. ابومحمد ادیبی عالم بلغت و نحو و غریب القرآن و معانی قرآن و شعر و فقه بوده است و با اینکه در مذهب بصریین غلو داشت خلط هر دو مذهب می کرد چنانکه در کتب او ازکوفیین نقل بسیار هست. او در روایات خویش صادق و کثیرالتصنیف است و کتب او در جبل مرغوب و مقبول نزد ادباست. وی مدتی منصب قضاء دینور داشت و از این رو به دینوری مشهور گشت و پس از آن در بغداد تدریس میکرد. وفات او به سال 276 بوده است. او راست: کتاب معانی الشعر الکبیر و آن دوازده باب است. کتاب عیون الشعر و آن ده کتاب است. کتاب عیون الاخبار و آن محتوی ده کتاب است و بسیار معروف و به طبع رسیده است. کتاب التفقیه ابن الندیم گوید سه جزء این کتاب را در ششصد ورقه بخط برک دیدم و ظاهراً دو جزء نقص داشت و از جماعتی از اهل خط جویا شدم و آنها معتقد بودند که آن دو جزءنیز موجود است و این کتاب بزرگتر از کتب بندنیجی است. کتاب الحکایه و المحکی. کتاب ادب الکاتب. کتاب الشعر و الشعرا. کتاب الخیل. کتاب جامعالنحو. کتاب مختلف الحدیث. کتاب اعراب القرآن. کتاب دیوان الکتاب. کتاب فرائدالدر. کتاب خلق الانسان. کتاب القراآت. کتاب المراتب و المناقب من عیون الشعر. کتاب التسویه بین العرب والعجم. کتاب الانواء. کتاب المشکل. کتاب دلائل النبوه. کتاب اختلاف تأویل الحدیث. کتاب المعارف. کتاب جامعالفقه. کتاب اصلاح غلط ابی عبید فی غریب الحدیث. کتاب المسائل والجوابات. کتاب العلم تقریباً در پنجاه ورقه. کتاب المسیر والقداح. کتاب حکم الامثال. کتاب الاشربه. کتاب جامع النحو الصغیر. کتاب الرد علی المشبهه. کتاب آداب العشره. کتاب غریب الحدیث. ابن الندیم در موضع دیگر از او دو کتاب ذیل را نام میبرد: کتاب تعبیرالرؤیا. کتاب غریب القرآن. و نیز کتاب الرحل و المنزل. وکتاب الامامه و السیاسه را به او نسبت کرده اند و بعضی از غیر او دانسته اند
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ لَ عَ)
ابوعبدالرحمن عبدالله بن لهیعه حضرمی. محدث. در دولت عباسی به سال 155 ه. ق. بمقام قضای مصر منصوب شد و در سنۀ 174 درگذشت. و گویند او نخستین قاضی باشد که بتن خویش به استهلال رمضان شد و دیگر قضاه تقلید او کردند. و او را در روایت تضعیف کنند
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قَ رَ)
ابوبکر، ملقب به ذوالوزارتین. از کتّاب و وزرای قرن ششم هجری باندلس. او را بعض رسائل بلیغه بوده و صاحب قلائدالعقیان قطعاتی از اشعار او آورده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ زُ عَ)
ابوعلی عیسی بن اسحاق بن زرعه بن مرقس بن زرعه بن یوحنا. با ابن الندیم صاحب الفهرست معاصر بوده. او از مبرزین علمای منطق و فلسفه و مجوّدین مترجمین و نقله است. مولد او به بغداد به سال 330 ه. ق. از کتب اوست: کتاب اختصار کتاب ارسطو در معمور ارض. کتاب اغراض. کتب منطقیۀ ارسطو. کتاب معانی ایساغوجی. کتاب معانی قطعه از مقالۀ سیم از کتاب السماء. کتابی در عقل. کتاب النمیمه. و از ترجمه های او از سریانی است: کتاب الحیوان ارسطو. کتاب منافع اعضاء حیوان بتفسیر یحیی النحوی. مقاله ای در اخلاق. کتاب خمس مقالات از کتاب نیقولاوس در فلسفۀ ارسطو. متن کتاب مغالطات ارسطو
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
قاضی صفی الدین ابوالمجید عبدالرحمن بن عبدالعزیز. از مشاهیر کتّاب. و او در خدمت صلاح الدین ایوبی شغل کتابت داشت. در 586 ه. ق. به عکّه مقتول و در قدس شریف دفن شده است و قصبۀ قیساریۀ ابن قریش به مصر بدو منسوب است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
ابوسعید. او در طب و هندسه و دیگر علوم ریاضی و طبیعی ماهر بود و در خدمت حافظ لدین الله عبدالمجید فاطمی میزیست و در نمیمه و دسیسه ای از سران سپاه شرکت جست و معجونی مسموم برای کشتن حسن پسر حافظ بساخت و چون حافظ بر آن وقوف یافت امر به قتل او داد
لغت نامه دهخدا
(اَ قُ ؟ عَ)
محمد بن عبدالرحمن. قاضی القضاه به سندیه. معاصر مهلبی وزیر. او در سرعت اجوبۀ هزلیه اعجوبه ای بوده است. وفات به سال 366 هجری قمری
لغت نامه دهخدا